سیرک یکی از سرگرمیهای انسانها که تاریخچه دورودرازی دارد و همچنان نیز طرفداران خاص خود را دارد. هیجان، شور، پیشبینیناپذیری و سرگرمی که در سیرک تجربه میشود در کمتر سرگرمی این چنین در کنار هم قرار میگیرند. در این لیست با ده تا از کارهای خطرناکی که در سیرک انجام میشده است بیشتر آشنا میشوید:
۱. تماشاچیان گرد آمدند تا از دیدن اجراکنندگان نمایش Freak شوک شوند
جاذبههای نمایشهای عجیبوغریب الهامبخش تلویزیون و فیلمها، آثار هنری و البته لباسهای هالووین هستند، همه به این دلیل است که از چیزی که چشمان ما به دیدن آن عادت ندارند میترسیم. افراد با ناهنجاریهای فیزیکی مختلف در خط مقدم نمایشهای فرعی سیرک بودند، از جمله زن ریشو، پسر خرچنگ، دختر شتر و دوقلوهای به هم چسبیده («سیامی«) چنگ و انج.
در حالی که ممکن است بسیاری از شرکتکنندگان در نمایشهای عجیبوغریب به میل خود به این ضرب و شتم ملحق شده باشند، گزارشهایی وجود دارد که جزئیات دیگری را نشان میدهد که فریبخوردهاند، یا ربودهشدهاند و مجبور به ورود به این تجارت استثمارگرانه شدهاند.
۲. جنینهای تغییر شکل یافته و سایر موارد عجیبوغریب در شیشهها نمایش داده میشدند
در حالی که نمایش عجیبوغریب، انسانهایی زنده که در حال نفس کشیدن بودند را برای تماشاگران فراهم میکرد، اما نمایش عجیبوغریب نمونههایی از جنینهای انسان را به نمایش میگذاشت که اغلب با نمونههای دیگری از ناهنجاریها و اختلالات مادرزادی همراه بود.
در حالی که طبق گزارشها، شیوه نگهداری به دهه ۱۵۰۰ برمیگردد، نمایشها به عنوان یک جاذبه نمایشی در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ محبوب شدند. با این حال، با توجه به ماهیت متنوع قوانین در سراسر کشور، تورهای نمایشی که به این جاذبه میبالند اغلب از سوی مجریان قانون مجازات میشوند. برخی حتی بعداً با بقایای جعلی این تمرین را ادامه دادند.
این نمایش جاذبه نسبتاً بحثبرانگیز، «پانکهای ترشی» خوشبختانه در قلمرو سرگرمی از بین رفتهاند، اما اغلب هنوز میتوان آنها را در آزمایشگاهها و موزههای تحقیقاتی دید.
۳. باغوحشهای انسانی تفاوتهای فرهنگی را به روشهای وحشتناک برجسته کردند
در حالی که بسیاری از جاذبههای سیرک در طول تاریخ با استانداردهای امروزی وحشتناک هستند، «باغوحش انسانی» آن را به سطح جدیدی میبرد. باغوحش انسانی همانطور که از اسمش به نظر میرسد: انسانها برای سرگرمی به نمایش گذاشته میشوند. در زمینه سیرک، این جاذبه اغلب شامل افراد آفریقایی یا افراد بومی میشد که در قفس قرار میگرفتند و مانند حیوانات به نمایش گذاشته میشدند. این عمل غیرانسانی یادآوری نگرانکننده از نگرشها و هنجارهای اوایل قرن بیستم است.
میراثی شرمآور که صدای آن تا زمان حال رسیده است- و نباید در کتابهای تاریخ مدفون شود.
در اواخر دهه ۱۸۰۰، نمایشگاههای استعماری در دنیای غرب رایج شد – نمایشگاههایی که نه تنها مصنوعات بلکه افراد واقعی را به نمایش میگذارند. در دوران قبل از سینما، این نمایشها به غربیها اجازه میداد تا خارجیهایی را که فقط نامشان را شنیده بودند ببینند.
۴. گلولههای توپ انسانی خود را از ۱۰۰ فوت در هوا پرتاب کردند
عملی که بر اساس اسرار تجاری ساخته شده است، گلوله توپ انسانی همانطور که از نامش پیداست: یک انسان روی یک توپ مانور میدهد و سپس در هوا شلیک میشود که امیدواریم در اوجش به بیش از ۱۰۰ فوت دورتر با ایمنی به زمین برسد.
«توپهای» اولیه عمدتاً از فنر استفاده میکردند و بعداً جای خود را به هوای فشرده دادند تا پرتابه انسان را از لوله خارج کرده و به هوا بفرستد. همچنین از ابزارهای پیروتکنیک برای افزودن درام به اجرا استفاده شده است. به عنوان یک عمل با ماهیت بسیار غیرقابل پیشبینی، به دلیل احتمال بالای خطای انسانی و مکانیکی، تعجبآور نیست که چندین بازیکن گلوله توپ انسانی در طول تاریخ متأسفانه در نتیجه این عملکرد با مرگ خود مواجه شدهاند.
یکی از اولین اجراکنندگان، زازل، بنا به گزارشها، از فرود خود غافل شد و کمرش شکست و اجرای اخیر در سال ۲۰۱۱ که در آن توری ایمنی محکم نبود و به زمین افتاد، اجراکننده را دچار جراحات شدیدی کرد و در نهایت به مرگ او ختم شد.
۵. راه رفتن روی طناب میتواند یک تلاش مرگبار باشد
راه رفتن روی طناب اولین بار توسط یونانیان باستان ابداع شد، در نمایشهای سیرک رایج شد و شامل جنجالهایی مانند Flying Wallendas بود، خانوادهای که عملشان حول یک هرم هفت نفره روی یک طناب میچرخید و بدون توری ایمنی اجرا میشد. متاسفانه در یکی از اجرای این شیرینکاری، زمین خوردن باعث مرگ دو اجراکننده و فلج شدن نفر سوم شد.
چندین عضو دیگر از خانواده والندا نیز بر اثر سقوط جان خود را از دست دادهاند، از جمله در سال ۱۹۷۸، زمانی که کارل والندا هنگام راه رفتن روی کابلی که بین دو ارتفاع بالا کشیده شده بود، سقوط کرد و جان باخت.
این استعداد متهورانه از تعادل و استقامت بعداً در خارج از سیرک رایج شد، زیرا جسورها ارتفاعات و مکانهای جدیدی برای نشان دادن مهارت خود پیدا کردند. فردی ناک با راه رفتن بیش از یک مایل روی سیم تله کابین، تقریباً ۱۰۰۰۰ فوت بالاتر از سطح دریا، بدون هیچ گونه تدابیر ایمنی به غیر از اراده و تعادل محض (به کمک یک چوب تعادل مطمئن، همانطور که برای این نوع اجرا معمول بود.) از مشهورترینها در این زمینه شد.
۶. آکروباتها ترفندهای پیچیده و خطرناکی را ۵۰ فوت بالاتر از سطح زمین انجام دادند
اگر همه استراتژیهای ایمنی در سیرک برای تماشاگران کاملاً شفاف بود، ما در قسمت تماشاگران بهطور باورنکردنی خسته میشویم. وقتی میگوییم مخاطب نمیتواند اقدامات ایمنی را ببیند، منظورمان این نیست که اجراکنندگان مخفیانه جلیقههای دافع ببر یا لباسهای زیر ضد جاذبه به تن دارند که به آکروباتها اجازه میدهد به راحتی بین میلههای ذوزنقهای پرواز کنند.
در عوض، یک سری کنترلها و تعادلهای پشتصحنه کاملاً دقیق وجود دارد که باعث میشود اجراها با ضریب خطر کمتری اجرا شوند.
در اوایل قرن بیستم، آکروباتها شیرینکاریهای هوایی حیرتانگیزی را انجام دادند. در مورد لیلیان لیتزل، «ملکه ژیمناستهای هوایی» گزارش شده، شاهکارهایی را در ارتفاع ۵۰ فوتی از سطح زمین انجام داد.
برای فینال بزرگش، او حلقه را با یک دست میگرفت و سرش را بهسرعت روی پاشنه میچرخاند که بازویش دررفته میشد و سپس با هر چرخش به جای خود باز میگشت. او سالها این شیرینکاری را انجام داد، اما در سال ۱۹۳۱، یک قطعه از تجهیزات او از کار افتاد و متاسفانه او دو روز بعد بر اثر جراحات جان خود را از دست داد.
۷. اجراکنندگان Trapeze ممکن بود بمیرند حتی اگر تور سقوط آنها را بگیرد
تماشاگران سیرک از تماشای هنرمندان ذوزنقهای که در هوا تیراندازی میکنند با این امید که به هدف خود دست پیدا میکنند، هیجانزده میشوند، اهداف آنها میتوانست میله ذوزنقه بعدی یا دستهای دراز شده همکارشان باشد.
در حالی که در حین انجام همه این اعمال اغلب به تورهایی در زیر اجراکنندگان مجهز میشدند، باز هم با وجود این احتیاط ایمنی چنانچه اجراکننده به درستی در تور فرود نمیآمدند، صدمات وحشتناکی ممکن بود به آنان وارد شود.
در مورد پیشگامان این هنر هیجانانگیز و البته خطرناک، در سال ۱۸۹۷، لنا جردن ۱۸ ساله، اولین سالتو سهگانه را بر روی ذوزنقه انجام داد، شاهکاری به قدری خطرناک که هنرمندان ذوزنقه ایتالیایی آن را solto mortale، «جهش مرگبار» نامیدند و با این کار در تاریخچه سیرک خود را جاودان کرد.
۸. پرتابکنندگان چاقوهایی را به سمت اهدافی که به چرخ مرگ بسته شده بودند پرتاب کردند
یک پرتابکننده سیرک قدیمی دقیقاً این کار را انجام میدهد: چاقوها را یا به سمت اهدافی که یک فرد ثابت بود یا روی چرخ مرگ که رایجتر و بسیار وحشتناکتر بود پرتاب میکرد، چرخ مرگ چرخی بود که یک «دختر هدف» روی آن وصل شده بود.
اقدام زن و شوهر گیبسون با چرخ مرگ محجبه یک قدم جلوتر رفت، جایی که خانم گیبسون به چرخ بسته شده بود و با یک برگه کاغذ پوشانده شده بود تا شوهرش که چاقو پرتاب میکرد نتواند او را ببیند.
پرتابکنندگان چاقو موفقیتهای بزرگی داشتند. آنها توجه و جمعیت را به خود جلب کردند. برای مخاطب، درک اینکه چرا چنین نمایشی جذاب خواهد بود دشوار نیست. یک دقیقه، شما میتوانید شاهکارهای شگفتانگیز مهارت و دقت را تماشا کنید. دقیقه بعد، ممکن است در حال تماشای یک قتل باشید. پرتابکنندگان چاقو میتوانستند از اشیاء ثابت و بیرنگ برای نشان دادن مهارتهای پرتاب دقیق خود استفاده کنند.
۹. غواصان بیش از ۱۰۰ فوت به داخل استخرهای کمعمق آب میپرند
نوازندگان سیرک اغلب با شیرجه زدنهای آکروباتیک و چشمگیر در استخرهای استاندارد آب، جمعیت را سرگرم میکردند. با این حال، مانند پیشرفت در بسیاری از جنبههای سرگرمی، میل به شوک و هیجان افزایش یافت و سطح علاقه به غواصی کاهش یافت. غواصان کمعمق که ظاهراً از فیزیک سرپیچی میکردند، از ارتفاعات زیاد و استخرهای فرود کمعمق استفاده کردند و بهطور تصاعدی دشواری عملکرد و خطر آسیب را افزایش دادند تا میل سیریناپذیر مخاطب به هیجان را راضی نگه دارند.
یکی از مجریان پیشگام این شاهکار، روی فرانسن، در طول زندگی حرفهای خود در دهه ۳۰ و ۴۰ بیوقفه تمرین کرد و حتی آتشی به اجراهایش افزود. در سال ۱۹۴۸، او تنها ۱۱۰ فوت در عمق ۸ فوتی آب فرو رفت. متأسفانه او در حین اجرا در سال ۱۹۸۵ درگذشت.
۱۰. بلع شمشیر با چاقو، آتش و حتی مارها
بلعنده شمشیر ادعا میکند که یادگیری در اوج خود قرار داشته است، اما پس از آموزش، قورت دادن اجسام تیز به کاری آسان و طبیعی تبدیل میشوند. در حالی که بلعیدن شمشیر یک عمل وحشتناک خطرناک است که نیازمند تسلط و کنترل بالا بر آناتومی بدن انسان است، برخی ممکن است از این دانستن این واقعیت راحت باشند که اگرچه مرگ را به چالش میکشند، اما حداقل شمشیرها قابل پیشبینی و البته بیجان هستند… .
هیجان و خطر سیرک انتها ندارد، نوازندگان معروف بودند که مارهای زنده را میبلعند. آتشخواری به یک روش رایج تبدیل شد و اجراکنندگان حتی به خوردن شیشه نیز معروف بودند.
البته، هیچ چیز به این وحشتناکی بدون خطر نیست: هانیبال هلمورتو، بلع مشهور شمشیر، در حین اجرای نمایشی که در آن سعی داشت یک میله نئونی با انرژی الکتریکی را ببلعد، دچار سوراخی در نای خود شد. در حالی که این آسیب کشنده نبود، هانیبال هفتهها در بیمارستان بستری شد و در نتیجه عملکرد نامناسبی داشت.