انقلاب فرانسه نیز مانند دیگر انقلابها از اتفاقات بد و ناگوار بینصیب نمانده است. اعدامها، قتلها، زندانی شدنها و سرازیر شدن خون بسیاری از آدمها نقطه اشتراک بسیاری از انقلابهاست. در این نوشتار با ده تا از اتفاقات تلخ انقلاب فرانسه بیشتر آشنا خواهید شد:
۱. شاهزاده د لامبال در خیابانهای پاریس مورد حمله قرار گرفت
انقلابیون فرانسوی به تمام بقایای نظم قدیم حمله کردند – بهویژه اشرافی که از نزدیک با خانواده سلطنتی در ارتباط بودند. شاهزاده de Lamballe – دوست نزدیک ملکه ماری آنتوانت – یکی از این افراد بود که قربانی خشم ضد سلطنتی انقلاب شد.ماری لوئیز ساووی در ۸ سپتامبر ۱۷۴۹ در تورین به دنیا آمد. در سال ۱۷۶۶ در سن ۱۷ سالگی با یکی از اعضای خانواده سلطنتی فرانسه ازدواج کرد. درگذشت او باعث شد تا او ثروت قابلتوجهی داشته باشد و وارد بالاترین حلقههای جامعه فرانسه شود. او بهسرعت با ملکه آینده ماری آنتوانت که در آن زمان عروس نوجوانی از اتریش بود، دوست شد. ظاهراً خارجی بودن ماری آنتوانت، باعث میشد که در دربار خود دوستی نداشته باشد، بنابراین او به دوستان معدود خود نزدیک بود.
پرنسس د لمبال یکی از معدود دوستان صمیمی او بود که زمان قابلتوجهی را با ملکه گذراند. منتقدان سلطنت از دوستی این دو زن بهعنوان سلاح استفاده میکردند. آنها ادعا کردند که دوستی آنها ماهیت غیرقانونی دارد و دلیلی بر تباهی اتریشی ملکه است. هنگامی که انقلاب در سال ۱۷۸۹ آغاز شد، شاهزاده د لامبال در حمایت از ملکه تزلزل ناپذیر بود. در سال ۱۷۹۱، او به بریتانیای کبیر رفت تا از دوستان قدرتمند خود برای کمک به فرار خانواده سلطنتی از فرانسه درخواست کند.
در تابستان ۱۷۹۲، شاهزاده د لامبال به زندان افتاد. او را در ۳ سپتامبر ۱۷۹۲ به دادگاه انقلابی آوردند. هنگامی که برای سوگند وفاداری به انقلاب تحت فشار قرار گرفت، قاطعانه امتناع کرد و مجمع با پرتاب او به خیابان، جایی که اوباش جمع شده بودند، انتقام خود را از او گرفتند.
روایتهای زیادی از مرگ شاهزاده خانم وجود دارد. مورخان بر روی یک نسخه واحد توافق ندارند. آنچه مسلم است این است که او با پایانی خشونتآمیز روبرو شد و بدنش هتک حرمت شد. سپس انقلابیون دیوانه سر او را به یک نیزه چسباندند و به سلول زندان ملکه بردند و در آنجا سعی کردند ملکه را مجبور کنند تا سربریده دوست عزیزش را ببوسد.
۲. سربازان فرانسوی هزاران دهقان را در وندی کشتند
همه از رادیکالیسم رو به رشد انقلاب در اوایل دهه ۱۷۹۰ استقبال نکردند. درواقع، کل منطقه در شمال غربی فرانسه از تسلیم شدن در برابر آرمانهای انقلاب و سیاستهای جدید مسیحیزدایی، سربازگیری تودهای و برهم زدن نظم اجتماعی سرباز زد. آن منطقه، وندی، با انتقامی جدی مواجه شد.
منطقه وندی که ساکنان آن عمدتاً دهقانان فقیر مذهبی بودند، محل اصلی قیام گسترده علیه انقلاب بود. غیرنظامیان حتی ارتش خود را راهاندازی کردند و در طی چندین نبرد خونین در سال ۱۷۹۳ با نیروهای انقلابی درگیر شدند. در پایان سال ۱۷۹۳، جنگ کموبیش متوقف شد، اما انتقام علیه جمعیت وندی تازه شروع شده بود.
در اوایل سال ۱۷۹۴، دولت سیاست وحشیانهای را برای مجازات منطقه آغاز کرد. ژنرال لوئیس ماری تورو به اصطلاح «ستونهای جهنمی» خود – صفهای سرباز – را برای راهپیمایی در وندی و سلاخی همه مردان، زنان و کودکان سلطنتطلب مستقر کرد. روستاها و زمینها را سوزاندند. در مجموع، حدود ۱۷۰۰۰۰ نفر در وندی کشته شدند.
اگرچه جزئیات جنگ در وانده و پیامدهای آن بهشدت موردبحث است، این واقعیت همچنان باقی است که انقلاب فقط نماینده «مردم» نبود. هنگامی که آنها مقاومت میکردند نیز به آنها حمله میشد.
۳. روبسپیر حکومتی وحشیانه را رهبری کرد که جان ۲۷۰۰۰ نفر را گرفت
هنگامی که مردم به انقلاب فرانسه فکر میکنند، اغلب دوران حکومت وحشت به ذهنشان میآید. مرحلهای از انقلاب که فقط یک سال طول کشید، از ۱۷۹۳-۱۷۹۴. به طرز باورنکردنی، در آن دوره کوتاه حدود ۲۷۰۰۰ مرد، زن و کودک کشته شدند: حدود ۱۷۰۰۰ نفر اعدام و ۱۰۰۰۰ نفر در زندان کشته شدند.
اگرچه خشونت در انقلاب نه با سلطنت ترور آغاز شد و نه پایان یافت، واضح است که این دوره لحظهای استثنایی در انقلاب بود. ماکسیمیلیان روبسپیر یک ژاکوبن بود (یک رادیکال که معتقد بود خشونت برای برقراری نظم لازم است) و با شور و اشتیاق به ترور اعتقاد داشت. اگرچه گیوتین توسط اصلاحطلبان انقلابی میانهرو و با تفکر روشنگری پذیرفته شد که فکر میکردند به جنایتکاران محکوم پایانی مهربان و سریع میدهد، روبسپیر و ژاکوبنها باذوق از آن استفاده کردند.
مردم هم به نوبه خود آن را دوست داشتند و اعدام دشمنان انقلاب با گیوتین به یک نمایش عمومی تبدیل شد. دوران حکومت وحشت تعداد زیادی قربانی گرفت. از جمله: انقلابی فمینیست Olympe de Gouges; پادشاه لوئیس شانزدهم؛ ملکه ماری آنتوانت و در نهایت خود روبسپیر در سال ۱۷۹۴.
۴. حداقل ۱۸۰۰ نفر با غرق شدن در نانت اعدام شدند
اکثر مردم انقلاب فرانسه را با مادام گیوتین در پاریس مرتبط میدانند، اما سایر بخشهای کشور در قتلعامهای دستهجمعی سیاسی خود پربار بودند. در طی حدود چهار ماه – نوامبر ۱۷۹۳ تا فوریه ۱۷۹۴ – شهر نانت حکومت وحشت خود را تجربه کرد که در آن هزاران مرد، زن و کودک غرق شدند. ژان باپتیست کارتیه، نماینده کنوانسیون ملی، برای شناسایی ضدانقلابیون به نانت فرستاده شد و با اشتیاق کار خود را انجام داد و دادگاهی را تشکیل داد.
روش کارتیه ساده بود: زندانیان مظنون به فعالیت ضدانقلاب را بستند و با یک کشتی با یک درب مخصوص به رودخانه لویر آوردند. سپس آنها را در رودخانه انداختند. با توجه به اینکه غرق شدگیهای دستهجمعی در زمستان انجام میشد، یخ زدن آبها بهویژه کشنده بود. برخی گزارشها حاکی از آن است که کارتیه دستور «ازدواج جمهوریخواهان» را نیز صادر کرده است که در آن یک زندانی مرد و زن قبل از انداخته شدن به رودخانه لباسهایشان را بیرون آورده و به هم بسته میشدند.
اگرچه هرکسی که مظنون به فعالیت ضدانقلابی بود در معرض خطر بود، کارتیه بهویژه اعضای روحانیون را مورد هدف قرار داد، زیرا کشیشها و راهبهها سطح برتر جامعه در نظم قدیمی را تشکیل میدادند. در یک شب در نوامبر ۱۷۹۳، ۹۰ کشیش کشته شدند. برآوردها در مورد تعداد کل قربانیانی که با غرقشدگی در نانت جان باختند متفاوت است. اکثر مورخان موافق هستند که حداقل ۱۸۰۰ نفر کشته شدند، اگرچه ممکن است بیش از ۴۶۰۰ نفر باشد.
۵. مارات در حین حمام کردن به شکل مرگباری مورد ضربات چاقو قرار گرفت
یکی از بدنامترین و افسانهایترین مرگها در انقلاب فرانسه مرگ ژان پل مارات بود، روزنامهنگاری که در روزنامه L’Ami de peuple بهطورمعمول به صداهای محافظهکار در انقلاب حمله میکرد و از ژاکوبنها حمایت میکرد، جناحی رادیکال که معتقد بود انقلاب باید جامعه را بازسازی کنید و انقلاب را از دشمنانش پاکسازی کنید. او بهویژه به اعضای جناح سیاسی رقیب Girodin حمله کرد. او همچنین از بیماریای رنج میبرد که پوست او را تخریب میکرد.
در ۱۳ ژوئیه ۱۷۹۳، مارات در حال حمام کردن برای درمان بیماری پوستی خود بود که شارلوت کوردی که یک Girodin بود، در آپارتمانش حاضر شد. او ادعا کرد که اطلاعات مهمی برای او دارد، بنابراین او به او اجازه داد در حین حمام کردن با او صحبت کند. در عوض، کوردی تیغهای را بیرون آورد و آن را در سینه مارات فرو کرد و پایانی خونین و سریع به او داد.
کوردی بهزودی دستگیر و به دادگاه انقلابی معرفی شد. در طول معاینه، او ادعا کرد که «یک مرد را برای نجات ۱۰۰۰۰۰ نفر کشته است.» کوردی با پایان خونین مشابهی روبرو شد: در ۱۷ ژوئیه ۱۷۹۳، او با گیوتین اعدام شد.
۶. دوک دو بریساک در ورسای با پایانی خشونتآمیز روبرو شد
لوئی هرکول تیمولئون د کوسه بریساک، دوک دو بریساک، یکی از اعضای برجسته دربار سلطنتی و صاحب یکی از فرانسویترین نامهای تاریخ بود. او حتی مادام دو بری، آخرین معشوقه پادشاه لویی پانزدهم را بهعنوان معشوقه انتخاب کرد.
در جریان انقلاب، او ریاست گارد قانون اساسی شاه را بر عهده داشت که نوعی نیروی امنیتی بود. هنگامی که دادگاه انقلاب گارد قانون اساسی را منحل کرد، خود دوک دو بریساک هدف انقلاب قرار گرفت.
مانند بسیاری از اشراف و افراد مرتبط با سلطنت، دوک با پایانی خشونتآمیز روبرو شد. در ۹ سپتامبر ۱۷۹۲ در ورسای در به اصطلاح قتلعام سپتامبر کشته شد. دشمنان سر او را بریدند و روی یک نیزه چسباندند. آنها سپس با نیزه تا آپارتمان مادام دو بری رژه رفتند، جایی که آن را از پنجره او پرتاب کردند و باعث شدند که زن از وحشت بیهوش شود.
۷. ژوزف فولون دو دوئه در حال فرار از پاریس توسط گروهی از مردم کشته شد
یکی از وحشتناکترین اپیزودهای انقلاب فرانسه، قتل ژوزف فولن دو دوه، وزیر دارایی پادشاه لوئیس شانزدهم بود که مردم عادی او را دشمن میدانستند. پس از طوفان باستیل در ۱۴ ژوئیه ۱۷۸۹، دو دوئه متوجه شد باید از شهر خارج شود؛ اما او در خارج از پاریس توسط مردم متوقف شد و دهقانان او را مجبور کردند پابرهنه به شهر برگردد.
راهپیمایی تحقیرآمیز او به پاریس تنها آغاز مشکلات دو دوئه بود. گروه بزرگی وزیر دارایی سابق را دستگیر کردند و تصمیم گرفتند عدالت را در دستان خود بگیرند. آنها ابتدا برای اعدام کردن دو دوئه طنابی را به دور گردن او بستند و آن را به تیر چراغ برق وصل کردند. اما طناب پاره شد، بنابراین آنها دوباره و دوباره و دوباره تلاش کردند – سه بار طناب پاره شد، زیرا نمیتوانست اضافه وزن دو دوئه را تحمل کند. سرانجام، جمعیت تسلیم شدند و به این نتیجه رسیدند که سر بریدن همان نتیجه را خواهد داشت؛ بنابراین سر دو دوئه را بریدند، دهانش را با کاه پر کردند و سر بریده او را روی پیک نشان دادند. چرا کاه؟ مردم عادی در سرتاسر پاریس ادعا کردند که وقتی به فقرا در سراسر فرانسه گفته شد که گرسنه هستند، دو دوو پاسخ داد که باید کاه بخورند.
۸. اوباش انقلابی در سپتامبر ۱۷۹۲ به زندگی حداقل ۱۲۰۰ نفر پایان دادند
کشتارهای سپتامبر ۱۷۹۲ شاید بدنامترین و وحشتناکترین رویداد در طول انقلاب فرانسه بود. در یک دوره تقریباً پنجروزه، انبوه انقلابیون بیش از ۱۲۰۰ نفر را سلاخی کردند.
اکثر قربانیان زندانیان بودند، اگرچه بسیاری از آنها کشیش و راهبه بودند. انقلاب فرانسه حملهای را علیه کلیسای کاتولیک آغاز کرد، زیرا سازمان سلسله مراتبی نماد روشنی از نظم قدیم بود: نه تنها روحانیون و زنان موقعیت ممتازی در جامعه فرانسه داشتند، بلکه پسران و دختران کوچکتر اشراف نیز غالباً از آن برخوردار بودند.
اولین قربانیان قتلعام سپتامبر، ۲۴ کشیش بودند که درراه رفتن به صومعه سن ژرمن دِ پرس بودند. بعداً، گروهی به معنای واقعی کلمه از دیوارهای یک صومعه نزدیک کارملیت بالا رفتند و ۱۵۰ روحانی را با چماق، پیک و تبر سلاخی کردند.
۹. پاریسیها به کاخ سلطنتی، مردان درباری، خدمتکاران و گارد سوئیسی یورش بردند
در ۱۰ اوت ۱۷۹۲، گروهی از انقلابیون – از جمله رهبران رادیکال و کارگران عادی- به کاخ تویلری، جایی که خانواده سلطنتی در پاریس اقامت داشتند، یورش بردند. در آنجا انقلابیون اعضای جبهه ملی را متقاعد کردند که به آرمان آنها بپیوندند. در همین حال، پادشاه و خانواده سلطنتی از کاخ فرار کردند.
اعضای گارد سوئیس، محافظان قسمخورده پادشاه، از زمین گذاشتن سلاح خودداری کردند و نبرد تنبهتن وحشیانه در سراسر کاخ و حیاط درگرفت. درباریان مرد در کنار خدمتکاران و گارد سوئیس کشته شدند. زنان – هم بهعنوان دربار و هم بهعنوان خدمتکار – در این درگیری حضور داشتند. درمجموع، حدود ۱۰۰۰ مرد در ۱۰ اوت ۱۷۹۲ جان خود را از دست دادند.
۱۰. لافایت به گارد ملی دستور داد تا به روی جمعیت معترض شلیک کنند
مارکیز دو لافایت قهرمان انقلاب آمریکا بود. لافایت، یک ایدئالیست که به حقوق دموکراتیک در مواجهه با استبداد سرکوبگر معتقد بود، به انقلاب فرانسه پیوست. با توجه به رزومه چشمگیرش، او مسئول گارد ملی شد، نوعی شبه نظامی پلیس که توسط مجلس ملی تأسیس شده بود.
در این مرحله از انقلاب، فرانسه رسماً یک سلطنت مشروطه به سبک بریتانیای کبیر بود. لویی شانزدهم همچنان به نام پادشاه بود، هرچند قدرت واقعی کمی داشت. انقلابیون رادیکال نمیخواستند یک پادشاه در فرانسه قدرتی داشته باشد. در ۱۷ ژوئیه ۱۷۹۱، گروهی از معترضان طوماری را جمعآوری کردند و خواستار برکناری پادشاه از قدرت شدند.
جمعیت در اطراف Champs de Mars عصبانی شدند و به سمت گارد ملی سنگ پرتاب کردند. لافایت به افرادش دستور داد تا روی جمعیت شلیک کنند. تعداد تلفات متفاوت است، اما حدود ۵۰ نفر توسط نگهبانی که قرار بود از آنها محافظت کند، سرنگون شدند.