هری پاتر و ۱۲ چیزی که احتمالا در مورد آن نمیدانید. شما هم از بینندگان یا خوانندگان پر و پا قرص هری پاتر بودهاید؟ حتی اگر نبودهاید قطعا نام آن را شنیدهاید. خب اصلا منتظرتان نمیگذاریم و خیلی زود به سراغ هری پاتر و ۱۲ چیزی که احتمالا در مورد آن نمیدانید میرویم؛ تا آخر این نوشته با ما همراه باشید.
۱۰ رمان معروف جهان که فیلمشان ساخته شده را میشناسید؟
۱- دلیل خیلی خوبی وجود دارد که چشمهای هری در فیلمها سبز نیست
رولینگ در همه کتابهایش چشم هری را سبز توصیف کرده اما چشمهای دنیل ردکلیف، بازیگر نقش هری پاتر، در حقیقت آبی است! هنگامی که Sorcerer’s Stone در مرحله پیش تولید بود، با رولینگ تماس گرفت و گزینههای خود را به او گفت و راههایی برای سبز کردن چشم هری را هم با او در میان گزاشت. او تعجب کرد که چقدر مهم است که چشمان هری سبز باشد؟ رولینگ گفت که تنها مسئله مهم این بود که چشمان هری شبیه چشمان مادرش باشد، بنابراین هر کسی که نقش لیلی پاتر را بازی کند باید شباهت زیادی به ردکلیف داشته باشد.
هیمن بعداً درباره اولین باری که رادکلیف را در یک تئاتر ملاقات کرد، گفت: “یک پسر با چشمان آبی درشت پشت سر من نشسته بود. او در واقع دن رادکلیف بود.” “اولین برداشت هایم را به خاطر می آورم: او کنجکاو و بامزه و بسیار پرانرژی بود. سخاوت واقعی و شیرینی نیز در شخصیتش دیده میشد. اما در عین حال او واقعاً حریص و گرسنه برای یادگیری چیزهای جدید و تازه بود.”
۲- بازیگر نقش «میرتل گریان» بسیار بزرگتر از یک دانش آموز مدرسهای بود
میرتل گریان، دانش آموزی ۱۴ ساله بود، که توسط حمله باسیلیسک در تالار اسرار کشته شده و شبحاش در هاگوارتز سرگردان بود. جالب است بدانید شرلی هندرسون، بازیگر میرتل گریان، در هنگام ایفای این نقش ۳۶ سال سن داشت. او در مصاحبههایش گفته بود که بازی کردن در نقش یک شبح، بسیار سختتر از بازی در نقش یک شخص زنده است.
شرلی هندرسون (زاده ۲۴ نوامبر ۱۹۶۵) خواننده اسکاتلندی و بازیگر صحنه و فیلم برنده جوایز است که به خاطر صدای کودکانهاش شناخته میشود. او در فیلمهای اقتباسی از هری پاتر و تالار اسرار و هری پاتر و جام آتش نقش مورتل ناله را بازی کرد. هندرسون زمانی که برای اولین بار نقش ناله میرتل را بازی کرد، مسنترین بازیگری است که نقش یک دانشآموز نوجوان هاگوارتز را در فیلمهای هری پاتر بازی کرده است.
۳- بازیگرها حسابی در نقش خود فرو رفته بودند
پس از گذشت بیش از یک دهه از به وجود آمدن حماسه هری پاتر روی صحنه، دوستداران هری پاتر احتمالاً شروع به فکر کردن کردند که دانیل رادکلیف، اما واتسون و روپرت گرینت در واقع هری، هرمیون و رون هستند. با این حال، لحظات پشت صحنه ثابت میکند که این بازیگران جادویی به سادگی نقش خود را بازی میکردند.
یک بار Alfonso Cuarón از ردکلیف، گرینت و واتسون خواسته بود مقالههایی درباره شخصیت خودشان بنویسند. واتسون ۶ صفحه نوشته بود، ردکلیف به یک صفحه خلاصه بسنده کرده و گرینت چیزی تحویل نداده بود! این رفتار دقیقا همان چیزی است که ما از شخصیتهای هری، رون و هرماینی کتاب رولینگ انتظار داریم. به نظر میرسد بازیگرها حسابی در نقش خود فرو رفته بودند.
مثلا آن زمان که دنیل رادکلیف و تام فلتون فراموش کردند که در واقعیت دوستهای خیلی صمیمی یکدیگر نیستند.
یا در نمونه دیگر در آن لحظه که مایکل گامبون فراموش کرد قرار بود در حال جمع آوری هورکوکس باشد و به جای آن یک رقص کوچک اجرا کرد.
۴- مانند بسیاری از طلسمهای کتاب، شعار رسمی هاگوارتز نیز به زبان لاتین است
همه میدانیم که رولینگ در دانشگاه اکستر، زبانهای کلاسیک و اسطوره شناسی خوانده است. به همین دلیل او آشنایی خوبی با زبان لاتین دارد. همین دانش او را در خلق خیلی از طلسمهای کتاب کمک کرده است. جالب است بدانید شعار رسمی هاگوارتز هم به زبان لاتین است؛ «Draco dormiens nunquam titillandus» یعنی هرگز اژدهای خوابیده را قلقلک ندهید!
وقتی از جیکی رولینگ خواسته شد درباره تاریخچه پشت شعار غیرمعمولی که برای مدرسه جادوگری و جادوگری هاگوارتز انتخاب کرده توضیح بیشتری بدهد، اظهار داشت:
“شما میدانید که بیشتر شعارهای مدرسه چیزهایی مانند استقامت و شرافت، خیرخواهی، وفاداری یا چیزهای دیگر هستند، این من را به فکر فرو برد که بک شعار کاملا عملگرا برای مدرسه هاگوارتز انتخاب کنم.
سپس یکی از دوستان من که استاد لاتین است – لاتین من در حد حرفهای نبود- وقتی صحبت از یک شعار لاتین مناسب برای مدرسه شد که میخواستم درست باشد، به سراغش رفتم و از او خواستم ترجمه کند. فکر میکنم او واقعاً از این کار لذت میبرد، با من تماس گرفت و گفت: “فکر میکنم کلمه درست “Titillandus” را پیدا کردم. “
۵- یک تیم برای مراقبت و نگهداری از حیوانات!
موجودات جادویی به کنار، تعداد زیادی حیوانات معمولی در فیلمهای هری پاتر وجود داشتند. از این حیوانات توسط یک تیم به طور جداگانه، مراقبت و نگهداری میشد.
حیوانات در هری پاتر نقش مهم و در عین حال ظریفی در داستان ایفا میکنند،
همانطور که احتمالا میدانید، عناصر جادویی روح یک جادوگر را منعکس میکنند، به همین دلیل است که هری یک گوزن (با شکوه اما نه تهاجمی) و جینی یک اسب (وحشی و برازنده) هستند.
به نظر میرسد همه این مکانیسمهای مرتبسازی و چینش تصویر کاملی از شخصیت هایما ترسیم میکنند، بنابراین ممکن است بپرسید حیوانات خانگی از کجا وارد داستان میشوند؟ در واقع، پیوند به حیوانات خانگی یکی از ظریفترین کارهای رولینگ است. حیوانات خانگی، در مجموعه هری پاتر، منعکس کننده رابطه آن شخصیت با جامعهای است که در آن زندگی میکنند و آن گونه که آن جامعه به آنها نگاه میکند.
۶- مجموعه کتابهای هری پاتر به ۸۰ زبان دنیا ترجمه شده است
به طور واضح، انتظار نمیرفت هری پاتر به طور گستردهای موفق باشد، زیرا جی کی رولینگ قبل از موفقیت، نامههای زیادی را دریافت میکرد که دست رد به سینه او میزدند.
میشل اسمیت، مدرس ارشد ادبیات در دانشگاه دیکین، میگوید که داستانهای فانتزی در دهه ۱۹۹۰با وجود کتابهایی که ریشه در واقعیت داشتند و بسیار محبوب بودند، شانس زیادی نداشتند.
او میگوید: «هیچکس نمیخواست به داستانهای فانتزی را دست بزند، این ژانر به نظر افراد دیگر قدیمی شده بود.»
او میگوید: «بعضیها گفتهاند اساساً طرح روزهای مدرسه تام براون دقیقاً شبیه هری پاتر است، اما هیچ جادویی در آن کار نبود.»
زمانی که هری پاتر آمد، این ژانر کمی از مد افتاده بود، اما اضافه کردن جادوگران و جادو جان تازهای به این دست کتابها داد.»
اما در نهایت کتابهای هری پاتر با فروش بیش از ۵۰۰ میلیون نسخه در سراسر جهان، به ۸۰ زبان مختلف نیز ترجمه شده است. تازه همین مجموعه کتاب توانسته نویسندهاش را پولدار کند.
۷- شاید تصور شخصی غیر از دنیل ردکلیف بهعنوان هری سخت باشد، اما این نقش میتوانست توسط بازیگر دیگری ایفا شود
حالا که ما همه کتابهای هری پاتر را خواندهایم و فیلمهایش را هم دیدهایم، تصور شخصی غیر از دنیل رادکلیف در نقش هری برایمان سخت است. جوئل اوسمنت (بازیگر Sorcerer’s Stone) و تام فلتون (بازیگر نقش مالفوی) از دیگر گزینههای کارگردان برای نقش هری پاتر بودند. جالب است بدانید دنیل ردکلیف برای گرفتن نقش هری، تقریبا ۳۰۰ کودک دیگر را شکست داده. دنیل ردکلیف تا ابد برای ما هری پاتر میماند؛ مگر نه؟ ؛)
تام فلتون، که به خاطر ایفای نقش خارقالعادهاش از دراکو مالفوی شناخته میشود، ابتدا برای هر دو نقش هری پاتر و ران ویزلی تست داد، اما در نهایت نقش نمادین مالفوی را دریافت کرد.
وقتی از فلتون در مورد اینکه همه چیز چطور اتفاق افتاد سوال شد، در مصاحبهای با MTV گفت: «از اینکه کلا در این فیلم حضور دارم بسیار خوشحالم و از بازی دراکو بسیار سپاسگزارم». او ادامه داد: «به نظر من به جز روپرت و دانیل، هیچ کس دیگری در جهان نیست که بتواند نقشها را بهتر بازی کند.» او همچنین ادامه داد که هیچ حسادتی در صحنه فیلمبرداری وجود ندارد بهجای آن حس رفاقت زیادی وجود دارد.
۸- قرار بود پیوز، روح شیطان هاگوارتز، در فیلمها ظاهر شود
اگر کتاب هری پاتر را خوانده باشید، حتما شبحی به نام «پیوز» را میشناسید. یکی از مهمترین تفاوتهای بین کتابها و فیلمهای هری پاتر، این است که پیوز در فیلمها حضور ندارد. ریک مایال، کمدین و بازیگر فقید بریتانیایی، در واقع برای بازی در فیلم «سنگ جادو» برای این نقش انتخاب شد. او حتی سه هفته در فیلم بازی کرده، اما در نهایت سکانسهای او کنار زده شده است. به نظر میرسد شخصیت مایال خیلی به پیوز میخورد، شما هم فکر میکنید اگر او در این فیلم حضور میداشت خاطرهانگیز میشد؟
۹- ایوانا لینچ برخی از جواهرات لونا لاوگود را خودش ساخته است
قطعا یکی از شخصیتهای دوستداشتنی داستان، البته بعد از هاگرید عزیز، لونا است. جانی تمیمه، یکی از طراحان لباس «هری پاتر» قبلاً به اینسایدر گفته بود که ایوانا لینچ نقش زیادی در ساخت بسیاری از جواهرات شخصیت خود دارد. به ویژه لینچ گوشوارههای معروف مهرهای و تربچهای لونا را خودش ساخته. تمیمه یادآوری کرد: «این همکاری عالی بود. او بچه بسیار زرنگی بود که با ما همکاری میکرد».
لینچ ماجرا را اینگونه تعریف میکند: «به من گفتند که این بازیگر جوان از ساخت جواهرات خود با استفاده از تکنیک مهرهزنی فرانسوی لذت میبرد و از من خواسته شد که برای او گوشوارههای تربچهای با منجوق فرانسوی درست کند. من مجبور شدم مهره زدن فرانسوی را یاد بگیرم، برای من که عاشق چالش هستم هیجانانگیز بود، بنابراین کتابی را پیدا کردم و دست به کار شدم! ایوانا لینچ در دو فیلم بعدی – شاهزاده دورگه و یادگاران مرگ – از این گوشواره استفاده کرد. ساخت گوشوارهها دشوار بود، بنابراین دیدن نتایج در صفحه بزرگ واقعاً رضایت بخش است.»
۱۰- گیاهان جادویی واقعا وجود دارند
درست است که خیلی از موجوداتی که در این فیلم میبینید، در حقیقت جلوههای ویژه هستند اما گیاهان جادویی واقعا وجود دارند. رولینگ اطلاعات این گیاهان را از یک کتاب گیاه شناسی قرن هفدهمی درآورده است.
مثلا در کتاب هری پاتر و تالار اسرار، هری و دیگر دانشآموزان گیاهشناسی در مورد ترنجکها که ریشههای آن به شکل انسانی درآمده و گریههایش میتواند شما را بکشد، یاد میگیرند.
ترنجکهایی که ریشه آنان شبیه بدن کوچک انسان است واقعا وجود دارند. هر چند این گیاهان کشنده نیستند. ترنجبین که بومی منطقه مدیترانه و خاورمیانه است، به دلیل خواص دارویی آن استفاده میشد.
حتی در افسانهها آمده است که فریادهای این گیاه میتواند باعث جنون و مرگ شود. شکسپیر حتی در رومئو و ژولیت از آنها یاد میکند: “ری فریاد میزند مانند ترنجکهای کنده شده از زمین، که انسانهای زنده با شنیدن آنها دیوانه میشوند.”
۱۱- قهرمان کوییدیجی گمنام
برای حساب بردن از پروفسور مگ گونگال، لازم نیست حتما شاگرد هاگوارتز بوده باشید! همین که یکی از خوانندگان یا بینندگان هری پاتر هستید یعنی پروفسور مگ گونگال ناظم سختگیر همیشگی شما است. جالب است بدانید این شخصیت در جوانی عاشق یک ماگل بوده که در نهایت مجبور میشود او را ترک کند و به لندن برود. همچنین او یکی از قهرمانان کوییدیج جهان جادوگری بوده است؛ البته بعد از مسدومیت مجبور میشود بازی را کنار بگذارد.
اما بدترین قسمت فیلمهای هری پاتر برای مگی اسمیت، پوشیدن کلاه جادوگری بود.
او میگوید: «من طاقتفرساترین چیز را پوشیدن آن کلاهها میدانستم. آنها سنگینترین چیزهای جهان هستند. کلاه من مثل آلبرت هال، بزرگ و سنگین بود. من حدود یک هفته در برف بودم با آن کلاه احمقانه روی سرم و هر روز در تریلر حضور داشتم بدون آن که استفادهای از من بشود، خب این اتفاق خوشایندی برای خیلی از افراد نیست.»
مگی اسمیت، بازیگر نقش مگ گونگال، در سری آخر تولید فیلم به سرطان سینه مبتلا میشود اما با این وجود، هم در فیلم خوش میدرخشید و هم بر بیماریاش غلبه میکند.
۱۲- رولینگ خارقالعاده و دوست داشتنی
رولینگ خودش روح تمام شخصیتها، صحنهها و داستانهای هری پاتر است. از هرماینی که از جوانیاش الهام گرفته تا دمنتورهایی که هنگام افسردگی میخواستند شادیهایش را بمکند. بیشک اسرارآمیزترین شخصیت پنهان این مجموعه، خود رولینگ است. او که با خلاقیتش جان تازهای به دنیای فانتزی دمید و خودش را در ادبیات جاودانه کرد.
جالب است بدانید ایده هری پاتر در توقف اجباری یک قطار که خانم رولینگ مسافر آن بود، به او الهام شد. او ماجرا را اینگونه تعریف میکند: «در سال ۱۹۹۰ میلادی به همراه دوستم تصمیم گرفنم تا به منچستر نقلمکان کنم. پس از مدتی به لندن بازگشتم آن هم با قطار در طول مسیر بود که ایده هری پاتر به ذهنم رسید. خیلی تصادفی بود؛ قلمی برای نوشتن نداشتم و بیش از اندازه خجالتیتر از آن بودم که بخواهم از کسی در قطار درخواست قلم کنم. در آن زمان ناامید بودم اما وقتی به عقب نگاه میکنم میبینم بهترین لحظات برای من بودند. در طول چهار ساعت در درون قطار به تمام ایدههایی که اکنون در کتابهایم میخوانید فکر کردم.»
آیا شما هم از طرفداران هری پاتر هستید؟