در مورد رفتار و عادتهای مردم آلمان چیزهای زیادی ممکن است در ذهن داشته باشید؛ مثلا اینکه آلمانیها اغلب در مورد زمان و سروقت بودن حساساند. در این مطلب لیست میکس، با ده مورد از مسائلی که احتمالا در مورد مردم این کشور در ذهن دارید و احتمالا اشتباه است، آشنا میشوید. با ما همراه باشید.
۱. لباس لدرهوسن، لباس سنتی مردم آلمان است
این لباسهای شیک در ذهن بسیاری از خارجیها مترادف با آلمان است؛ اما Lederhosen (شلوارهای چرمی برای مردان) و Dirndl (لباس سنتی زنان) درواقع لباسهای آلپاین هستند که از اتریش، تیرول جنوبی (ایتالیا) و جنوب باواریا نشات میگیرند.
محبوبیت جهانی Oktoberfest (فستیوالی که هر ساله در پاییز در مونیخ برگزار میشود) احتمالاً عامل این تصور غلط است که Lederhosen توسط همه مردم آلمان پوشیده میشود. به نظر میرسد بسیاری از مردم بر این باورند که این یک جشنواره آلمانی است تا باواریایی، که این یک باور غلط است!
۲. همه چیز در آلمان سر وقت انجام میشود
آلمان ظاهرا کشوری است که همه چیز در آن بهموقع اتفاق میافتد و دیر رسیدن اوج بیادبی است. هر کسی که با تاخیرهای فرودگاه براندنبورگ برلین (BER) روبرو شده است، میداند که وقتی صحبت از پروژههای بزرگ به میان میآید، کارایی آلمان فقط یک افسانه است. این فرودگاه که قرار بود در سال ۲۰۱۱ افتتاح شود، هنوز تاریخ افتتاح رسمی ندارد. فقط خوشبینها معتقد بودند که در این دهه افتتاح خواهد شد.
دو ساعت به شمال غربی به دومین شهر بزرگ آلمان یعنی هامبورگ سفر کنید و با پروژه فوقالعاده دیگری روبرو خواهید شد که باعث شرمساری بزرگی شد: سالن کنسرت Elbphilarmonie هامبورگ. هزینههای برآورد شده برای این پروژه از ۱۱۴ میلیون یورو به ۳۲۳ میلیون یورو افزایش یافت که منجر به یک بنبست هشتماهه بین شهر و شرکتهای ساختمانی در سال ۲۰۱۲ شد. ساختمان سرانجام با هفت سال تاخیر در سال ۲۰۱۷ افتتاح شد.
و هر کسی که در Ringbahn برلین سوار شده باشد میداند که تاخیر در قطارهای آلمان آنقدرها هم که فکر میکنید غیرمعمول نیست. آلمان ممکن است سریعترین قطارهای اروپا را داشته باشد، اما آیا آنها به موقع میرسند؟ خیر. بهطور متوسط، تنها ۷۸٫۴ درصد از قطارهای Intercity-Express (ICE) در نیمه اول سال ۲۰۱۶ بهموقع میرسند. درواقع، در سال ۲۰۱۵ یکسوم تمام قطارها حداقل پنج دقیقه تاخیر داشتند.
۳. مردم از چکمههای شیشهای آبجو مینوشند
وارد یک «کافه آلمانی» در ایالاتمتحده شوید و آنها به شما این فرصت را میدهند که از یک چکمه شیشهای بزرگ آبجو بنوشید؛ بنابراین وقتی از درهای یک میخانه در آلمان عبور میکنید و مردم محلی را در حال نوشیدن لیوانهای معمولی آبجو میبینید، ممکن است ناامید شوید. اینکه چرا این روش عجیبوغریب نوشیدن با آلمان در ایالاتمتحده مرتبط شده است، هنوز یک معما باقیمانده است.
واقعیت این است که چکمههای نوشیدنی شیشهای در حدود هزار و هشتصد در اروپا ظاهر شدند و در طول جنگ جهانی اول به مراسمی محبوب برای سربازان آلمانی تبدیل شدند. سپس ظاهراً از طریق سربازان آمریکایی مستقر در آلمان پس از جنگ جهانی دوم به ایالاتمتحده معرفی شدند.
بااینحال، فیلم Beerfest در سال ۲۰۰۶ مقصر اصلی این ایده اشتباه است، فیلمی که در آن آمریکاییها قبل از اینکه درصحنه پایانی با تیمی از باواریاییهای لدرهوسن روکشدار باواریا را ببینند، از چکمه شیشهای آبجو مینوشند.
۴. آلمانیها حس شوخطبعی ندارند
اسپایک میلیگان، کمدین بریتانیایی، یک بار با کنایه گفت: «حس شوخطبعی آلمانی خندهدار نیست». با اینکه آلمانیها در نظرسنجی سال ۲۰۱۱ رتبه اول را در غیر خندهدارترین کشورهای جهان کسب کردند، در واقعیت، برخی از آلمانیها بیشازحد خندهدار هستند.
یان بومرمن طنزپرداز تلویزیونی در سال ۲۰۱۶ شعری نوشت و رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه را به داشتن رابطه جنسی با بزها و تماشای فیلمهای پورن کودکانه متهم کرد. اردوغان جنبه خندهدار را ندید و سعی کرد بومرمن را به زندان بی اندازد. خوشبختانه برای بومرمن، تحقیقات در مورد او متوقف شد، بنابراین او میتواند به آلمانیها ثابت کند که هر چقدر که میخواهند شوخطبعی دارند.
۵. آلمانیها عاشق سوسیس و کالباس هستند
برخلاف تصویری که در ذهن دارید، آلمانیها همه عاشق سوسیس نیستند. این کشور ممکن است سالانه ۲.۵ میلیون تن ورست (نوعی سوسیس آلمانی یا استرالیایی) مصرف کند و هزار و پانصد گونه داشته باشد، اما از این پایه اصلی فرهنگ آلمانی نیز منشعب میشود. فست فود شماره یک در آلمان اکنون Currywurst یا Bratwurst نیست، بلکه کباب دونر است. رژیم اصلی غذایی آلمانی نیز فقط حول محور گوشت نمیچرخد. نزدیک به ده درصد از جمعیت در حال حاضر گیاهخوار هستند، به این معنی که بالاترین نرخ گیاهخواری را در بین کشورهای اروپایی دارد. برلین نیز در سال ۲۰۱۵ به عنوان پایتخت گیاهخواری جهان معرفی شد. سوسیس ورست هنوز هم بخش بزرگی از فرهنگ آلمانی است، اما در لیست رتبه اول را ندارد و بعد از بسیاری از اقلام دیگر قرار میگیرد.
۶. آلمانیها خونگرم نیستند
آلمانیها اغلب بهعنوان افرادی سرد، رک و بیاحساس تصور میشوند، اما بسیاری از افرادی که در آلمان زندگی کردهاند برداشت بسیار متفاوتی از این کشور دارند. وقتی به صدها هزار پناهنده که آلمان در سالهای اخیر پذیرفته است فکر میکنید – و استقبالی که از آنها در ایستگاه قطار مونیخ در سال ۲۰۱۵ صورت گرفت – سخت میشود استدلال کرد که آلمانیها از آنها به گرمی استقبال نکردند.
درواقع، شاخص استقبال از پناهندگان در سال ۲۰۱۶ عفو بینالملل نشان داد که آلمانیها پس از چین، دومین کشوری هستند که مایل به پذیرش پناهندگان در سراسر جهان هستند.
درواقع افرادی که بهاندازه کافی در آلمان زندگی کردهاند دیگر به این کلیشه فکر نمیکنند. دوستیابی در آلمان میتواند سخت باشد، زیرا بسیاری از افرادی که به این کشور میآیند اغلب با زبان مشکل دارند؛ اما زمانی که آلمانیها را بشناسید متوجه میشوید که تعداد افراد بدخلق آلمانی تقریباً مانند هر جای دیگری در جهان است.
۷. کیک شکلاتی آلمانی یک چیز مهم است
پس از بازگشت از آلمان، دوستان و اقوام ممکن است از شما بپرسند که کیک شکلاتی آلمانی چگونه بود. متأسفانه، اگر برنامهریزی کرده بودید که یک برش را به خانه برگردانید، خوششانس نبودید؛ و به این دلیل است که منشا این شیرینی در ایالاتمتحده است نه آلمان.
این کیک در واقع به نام یک مرد آمریکایی بود که نام خانوادگی او آلمانی بود: ساموئل آلمانی. این مرد آلمانی سازنده شکلات دستور کیک را در دهه ۱۸۵۰ توسعه داد و متعاقباً به افتخار او این کیک «شکلات شیرین آلمانی بیکر» نام گرفت.
۸. آلمانیها جان اف کندی را دوست ندارند
اکنون باور عمومی بر این است که جان اف کندی در سال ۱۹۶۳، به جمعیتی در تالار شهر شونبرگ برلین گفت Ich bin ein Berliner (من یک برلینی هستم). مفسران به سرعت اشاره کردند که «برلینر» همان چیزی است که آلمانیهای ساکن در سایر نقاط کشور آن را نوعی دونات پر از ژله مینامند. با این حال، ساکنان برلین در واقع به این شیرینی پفنکوخن میگویند، بنابراین مخاطبان برلینی در آن زمان هیچ چیز عجیبی در اظهارات جان اف کندی پیدا نمیکردند.
از رئیسجمهور آمریکا هنوز در آلمان به نیکی یاد میشود و در همان سالی که وی سخنرانی کرد، تعدادی ساختمان به نام او پس از ترور وی نامگذاری شد. موسسه مطالعات آمریکای شمالی در دانشگاه آزاد برلین بهافتخار او نامگذاری شده است و همچنین چندین پل و خیابان کندی در سراسر کشور وجود دارد.
۹. آلمانیها عاشق تکنولوژی هستند
آلمان به دلیل نوآوریهای تکنولوژیکی خود در سراسر جهان مشهور است؛ و با توجه به اینکه BMW اخیراً موتورسیکلت آینده را معرفی کرده است، این شهرت کاملاً شایسته آن است. اما موضوعات پرزرقوبرق تنها بخشی از داستان است. در زندگی روزمره، آلمانیها اغلب چیزهای جدید و براق را رد میکنند.
بسیاری از آلمانیها از تأثیر فناوری بر زندگی خود میترسند، نگرشی که در آلمانی بهعنوان Technikfeindlichkeit شناخته میشود. گوگل استریت ویو در سال ۲۰۱۰ سروصدایی در کشور ایجاد کرد و تقریباً ۳ درصد از خانوارها انصراف دادند. آلمانیها به دلیل ترس از کارتهای اعتباری نیز مشهور هستند. بسیاری از مکانهای کشور از پذیرش پرداخت با کارت خودداری میکنند تا بازدیدکنندگان را به حیرت وادار کنند و آلمانیهای تکنولوژیهراس ترجیح میدهند بهجای آن با پول نقد قدم بزنند.
۱۰. آلمانیها دیوید هاسلهوف را دوست دارند
این ایده که آلمانیها دیوید هاسلهوف را دوست دارند بدون شک از کنسرت معروف هاسلهوف در شب سال نو در دروازه براندنبورگ در سال ۱۹۸۹ سرچشمه میگیرد، زمانی که او آهنگ «به دنبال آزادی» را برای جمعیتی صدها هزار نفری اجرا کرد. این پیام به وضوح وضعیت عاطفی آلمانیها را در آن زمان، مدت کوتاهی پس از سقوط دیوار برلین، نشان میدهد. اشعار انگلیسی که بهراحتی قابل برداشت هستند بدون شک در محبوبیت آن نقش داشتند؛ و آلمانیها هنوز وابستگی احساسی و نیمه جدی به ستاره سابق Baywatch دارند، همانطور که ۲۵ سال بعد دوباره در برلین در سال نو اجرا کرد.
اما حقیقت ناامیدکننده این است که «به دنبال آزادی» تنها تک آهنگ هاف بود که در آلمان به صدر جدولها رسید. آخرین باری که هاسلهوف در این کشور در سال ۲۰۰۵ با ریمیکس آهنگ Limbo Dance توسط DJ Ostkurve به چارتها راه یافت توانست تنها به رتبه ۹۸ رسید. او همچنین هرگز آلبوم شماره یک در آلمان نداشته است، تنها طرفداران سرسخت تنها آلبوم A Real Good Feeling در سال ۲۰۱۱ را خریداری کردند که در جدول به رتبه ۲۶ رسید. حقیقت کسلکننده این است که اگر از رادیو آلمانی استفاده کنید یا وارد یک میخانه آلمانی شوید، احتمال اینکه توسط سروصداهای تیلور سوئیفت یا پادشاهان لئون مورد حمله قرار بگیرید بسیار بیشتر از آهنگهای آرام هوف است.