لیست میکس
  • دانستنی‌ها
  • عجیب غریب
  • چهره‌ها
  • تاریخی
  • هنر
  • سرگرم‌کننده
  • خودرو
  • حیوانات
  • زندگی
  • محیط زیست
  • ورزشی
  • گردشگری
بدون نتیجه
نمایش همه نتایج
لیست میکس
بدون نتیجه
نمایش همه نتایج
خانه سرگرم‌کننده

لحظات جالب در کتاب‌ هری پاتر که باید در فیلمش هم می‌بودند

نوشته شده توسط فاطمه فیروزپور
10 بهمن
در سرگرم‌کننده, هنر
0
1.8k
بازدید

قسمت‌های مختلفی در مجموعه کتاب‌های هری پاتر آمده است که در فیلم مشاهده نمی‌شود. با توجه به خلاقیت و نبوغ جی. کی. رولینگ هیچ کدام از این لحظات اضافی نیستند و وجود آن در فیلم احتمال به جذابیت آن می‌افزود. در این نوشتار با ده تا از لحظاتی آشنا می‌شوید که در کتاب آمده اما در فیلم نه:

هری پاتر

۱. هری از پروفسور مک گونگال محافظت می‌کند (یادگاران مرگ)

مینروا مک گوناگال، این موردی نیست که شما اجازه می‌دهید. زمان شما تمام‌شده است این ما هستیم که اکنون اینجا مسئول هستیم و شما از من حمایت خواهید کرد یا بهای آن را پرداخت خواهید کرد.

و آب دهانش را به‌صورت او انداخت.

هری شنل را از خود کشید، عصایش را بلند کرد و گفت: «تو نباید این کار را می‌کردی.»

درحالی‌که آمیکوس به دور خود می‌چرخید، هری فریاد زد: «کروسیو!»

مرگ خوار از روی پاهایش بلند شد. او مانند غریق در هوا می‌پیچید، کوبید و از شدت درد زوزه می‌کشید و سپس با صدای تند خرد شدن شیشه، به جلوی قفسه کتاب کوبید و مچاله شد.

این مطالب را از دست ندهید

سریال ترکی

پرطرفدارترین سریال های ترکی عاشقانه

06 فروردین
سگ

ده فیلم از قصه سگ‌ها که در خاطرتان خواهند ماند

27 اسفند

هری درحالی‌که مغزش در خون غرق می‌شد، گفت: «من می‌دانم منظور بلاتریکس چیست، شما حتما همان منظور را داشتید.»

هری از پروفسور مک گونگال محافظت می‌کند (یادگاران مرگ)

۲. ورود سنتورها به نبرد هاگوارتز (یادگاران مرگ)

آن‌ها از دوردست مدرسه غوغایی شنیدند انگار که صدها نفر از دیوارهای دوردست جمع شدند و به سمت قلعه ضربه می‌زدند و فریادهای جنگی بلند کشیدند…

صدای تیغه‌های نقره از پس غرش جمعیت و صدای غول‌های در حال برخورد به سنتورها به گوش نمی‌رسید ، بااین‌حال به نظر می‌رسید که همه نگاه‌ها را به خود جلب می‌کند …

هرج‌ومرج حاکم شد. قنطورس‌های متحرک مرگ خواران را پراکنده می‌کردند، همه از پای غول‌ها فرار می‌کردند و نزدیک‌تر و نزدیک‌تر می‌شدند، از نیروی کمکی که معلوم نبود از کجا آمده است رعدوبرق می‌زد…

سنطورس‌های Bane، Ronan و Magorian با صدای تیز سم‌ها به داخل سالن هجوم بردند، درحالی‌که پشت هری دری که به آشپزخانه‌ها منتهی می‌شد از لولاهایش منفجر شد.

ورود سنتورها به نبرد هاگوارتز (یادگاران مرگ)

۳. هری جینی را می‌بوسد (شاهزاده دورگه)

سروصدای جشن از حفره پشت سر او بلند شد. هری با دیدن آن لحظه شروع به فریاد زدن کردند، هری دهانش را باز کرد، چندین دست او را به داخل اتاق کشیدند.

ما بردیم! رون فریاد زد، درحالی‌که جام نقره‌ای و درخشان را به هری نشان می‌داد. ما بردیم! چهارصد و پنجاه به صد و چهل! ما بردیم!

هری به اطراف نگاه کرد، جینی داشت به سمت او می‌دوید. او درحالی‌که دستانش را دور او می‌انداخت، چهره‌ای سوخته و سوزان داشت. و بدون فکر کردن، بدون برنامه‌ریزی، بدون نگرانی از این واقعیت که پنجاه نفر تماشا می‌کردند، هری او را بوسید

پس از چند لحظه طولانی – یا شاید نیم ساعت گذشته باشد – یا احتمالاً چندین روز نور خورشید – آن‌ها از هم جدا شدند. اتاق بسیار ساکت شده بود. سپس چند نفر گرگ سوت زدند و قهقهه عصبی شیوع پیدا کرد. هری نگاهی انداخت. بالای سر جینی برای دیدن دین توماس که شیشه شکسته‌ای را در دست دارد و رومیلدا وین به نظر می‌رسد که ممکن است چیزی پرتاب کند.

هرمیون خنده عصبی می‌کرد، اما چشمان هری به دنبال رون بود. بالاخر­­ه او را پیدا کرد که هنوز جام را گرفته بود . برای کسری از ثانیه آن‌ها به یکدیگر نگاه کردند، سپس رون تکان کوچکی به سرش داد که هری معنی آن را فهمید.

هری جینی را می‌بوسد (شاهزاده دورگه)

۴. بوسه ران و هرمیون (یادگاران مرگ)

«یک‌لحظه صبر کن!» رون خیلی سریع گفت. «ما کسی را فراموش کرده‌ایم!»

«که؟» هرمیون پرسید.

«الف‌های خانه، همه آن‌ها در آشپزخانه جا می‌مانند، این‌طور نیست؟»

«یعنی ما باید آن‌ها را مجبور به جنگ کنیم؟» از هری پرسید.

ران با جدیت گفت: «نه منظورم این است که باید به آن‌ها بگوییم که بیرون بروند. ما دیگر دابی نمی‌خواهیم، نه؟ ما نمی‌توانیم به آن‌ها دستور دهیم که برای ما بمیرند-»

هنگامی‌که نیش‌های ریحان از آغوش هرمیون بیرون ریختند، صدای تق‌تق به صدا درآمد. او با دویدن به سمت رون، آن‌ها را دور گردنش انداخت و او را بوسید. رون نیش‌ها و چوب جارویی را که در دست داشت دور انداخت و با چنان اشتیاق پاسخ داد که هرمیون را برای چند لحظه از زمین بلند کرد.

WB F8 RonAndHermioneInChamberOfSecrets HP72 FP 00521r

۵. جینی در حال انجام هگز خفاش بوگی (محفل ققنوس)

«چطور فرار کردی؟» هری با تعجب پرسید و عصاشو از رون گرفت.

رون با احتیاط گفت: «چند نفر از خیره کننده‌ها، یک افسون خلع کننده، نویل یک ژله‌بازی واقعاً خوب به وجود آورد؛ اما جینی بهترین بود، او مالفوی – بت بوگی هکس – را گرفت – عالی بود، تمام صورتش در تکه‌های ژله‌ای بزرگ پوشیده شده بود. به‌هرحال، ما شما را دیدیم که از پنجره به سمت جنگل می‌روید و به دنبال آن رفتیم. با آمبریج چه کار کردی؟»

جینی در حال انجام هگز خفاش بوگی (محفل ققنوس)

۶. دوئل کامل بین بلاتریکس و مولی ویزلی (یادگاران مرگ)

بلاتریکس نیز در پنجاه یارد دورتر از ولدمورت همچنان در حال مبارزه بود و مانند اربابش سه دوئل را هم‌زمان انجام داد: هرمیون، جینی و لونا که همگی در سخت‌ترین مبارزه خود بودند، اما بلاتریکس با آن‌ها برابر بود و توجه هری به قتل منحرف شد. نفرین آن‌قدر به جینی شلیک شد که از مرگ به فاصله یک اینچی نجات پیدا کرد.

او مسیر خود را تغییر داد و به‌جای ولدمورت در بلاتریکس دوید، اما قبل از اینکه چند قدمی برود از سمت پهلو کوبیده شد.

«دختر من نه توی حرامزاده!»

خانم ویزلی درحالی‌که می‌دوید، شنل خود را از تن بیرون آورد و بازوهایش را آزاد کرد. بلاتریکس در جای خود چرخید و با دیدن رقیب جدیدش از خنده غرش کرد.

«از راه من برو کنار!» خانم ویزلی برای سه دختر فریاد زد و با کشیدن عصایش شروع به دوئل کرد. هری با وحشت و شادی نگاه می‌کرد که عصای مولی ویزلی بریده می‌شد و می‌پیچید و لبخند بلاتریکس لسترنج از بین رفت و تبدیل به یک خرخر شد.

فواره‌های نور از هر دو گرز به پرواز درآمدند، کف اطراف پای جادوگران داغ شد و ترک خورد. هر دو زن برای کشتن می‌جنگیدند.

«نه!» خانم ویزلی گریه می‌کرد درحالی‌که چند دانش‌آموز به جلو می‌دویدند و سعی می‌کردند به کمک او بیایند.

«برگرد! برگرد! او مال من است!» اکنون صدها نفر در کنار دیوارها صف کشیده بودند و دو مبارزه را تماشا می‌کردند، ولدمورت و سه حریفش، بلاتریکس و مولی و هری به‌صورت نامرئی، ایستاده بودند درحالی‌که بین هر دو پاره شده بود، می‌خواستند حمله کنند و درعین‌حال دفاع کنند، نمی‌توانستند مطمئن باشند که او ضربه‌ای به بی‌گناه نخواهد زد.

«وقتی من شما را بکشم چه اتفاقی برای فرزندان شما خواهد افتاد؟» به بلاتریکس با لحنی مسخره گفت، به همان اندازه که اربابش دیوانه بود، درحالی‌که نفرین‌های مالی دور او می‌رقصیدند. «وقتی مومی از همان راهی که ردی رفت، برود؟»

«شما – هرگز – هرگز – – فرزندان – ما – را دوباره لمس نخواهید کرد!» خانم ویزلی با فریاد گفت. بلاتریکس خندید، همان خنده شادی‌آوری که پسر عمویش سیریوس در حالی که از لای پرده به عقب فرو می‌رفت، انجام داده بود و ناگهان هری فهمید که قرار است چه اتفاقی بیفتد.

نفرین مولی زیر بازوی دراز شده بلاتریکس اوج گرفت و مستقیماً به سینه‌اش، مستقیماً روی قلبش اصابت کرد.

لبخند پرزرق‌وبرق بلاتریکس خشک شد، چشمانش شروع به برآمدگی کردند: برای زمانی کوتاه او می‌دانست چه اتفاقی افتاده است و سپس سرنگون شد و جمعیت تماشاگر غرش کردند و ولدمورت جیغ کشید.

دوئل کامل بین بلاتریکس و مولی ویزلی (یادگاران مرگ)

۷. تلنگر دامبلدور در دورسلی (شاهزاده دورگه)

دامبلدور مکثی کرد و با اینکه صدایش آرام و ملایم بود و هیچ نشانه آشکاری از عصبانیت نداشت، اما هری احساس کرد که نوعی لرز از او سرچشمه می‌گیرد و متوجه شد که دورسلی‌ها کمی به هم نزدیک‌تر شده‌اند.

«تو همان‌طور که من خواستم عمل نکردی. هرگز با هری به‌عنوان یک پسر رفتار نکردی. او چیزی جز بی‌توجهی و اغلب ظلم از تو ندید. بهترین چیزی که می‌توان گفت این است که او حداقل از آسیب وحشتناکی که شما وارد کرده‌اید فرار کرده است. به پسر نگون‌بختی که بین شما نشسته است، تحمیل‌شده است.»

تلنگر دامبلدور در دورسلی (شاهزاده دورگه)

۸. هرمیون ریتا اسکیتر را می‌گیرد (جام آتش)

رون گفت: «تو شوخی می‌کنی. تو اینکا رو نکردی… او نیست…»

هرمیون با خوشحالی گفت: «اوه، بله او خودش است.» در حالی که شیشه را در مقابل آن‌ها نشان می‌داد.

در داخل شیشه چند شاخه و برگ و یک سوسک بزرگ و چاق بود.

رون زمزمه کرد و شیشه را به سمت چشمانش برد: «این هرگز اتفاق نمی‌افتد – شما شوخی می‌کنید.»

هرمیون باحالتی بشاش، گفت: «نه من نیستم. من او را روی طاقچه از قسمت بالش در بیمارستان گرفتم. خیلی دقیق نگاه کنید، متوجه خواهید شد که خطوط اطراف آنتن‌های او دقیقاً شبیه همان عینک‌های کثیفی هستند که او می‌پوشد.»

هرمیون ریتا اسکیتر را می‌گیرد (جام آتش)

۹. وقتی هری گفت “رونیل وزلیب” نام مستعار او بود (شاهزاده دورگه)

«این کپی از Advanced Potion-Making است که از Flourish و Blotts خریداری کردید؟»

«بله» هری محکم گفت.

اسنیپ پرسید، پس چرا نام «رونیل وزلیب» در داخل جلد نوشته شده است؟

قلب هری برای لحظه‌ای ایستاد. او گفت: «این نام مستعار من است.»

اسنیپ تکرار کرد «نام مستعار تو.»

هری گفت: آره… دوستانم مرا این‌گونه صدا می‌کنند.

اسنیپ گفت من معنای اسم مستعار را می‌دانم.

 وقتی هری گفت "رونیل وزلیب" نام مستعار او بود (شاهزاده دورگه)

۱۰. جینی کویپس به هری بازگشت (محفل ققنوس)

هری که بیشتر و بیشتر احساس ناراحتی می‌کرد، گفت: «من نمی‌خواستم کسی با من صحبت کند.»

جینی با عصبانیت گفت: «خب، این از حماقت تو است؛ اما من که توسط You-Know-Who تسخیرشده‌ام و می‌توانم به شما بگویم که چه احساسی دارد.»

هری با شنیدن این کلمات کاملاً ساکت ماند. سپس چرخید و گفت: «فراموش کردم.» جینی با خونسردی گفت: «خوش به حالت.»

هری گفت: متاسفم و واقعا از ته دل گفت.

جینی کویپس به هری بازگشت (محفل ققنوس)

برچسب‌ها: رولینگسینماشاهزاده دورگهمحفل ققنوسهری پاتریادگاران مرگ
ShareSendShareTweetSendShare
مطلب قبلی

محبوب‌ترین حیوانات دنیا کدامند؟

مطلب بعدی

قدرت‌مندترین ابرقهرمانان تمام دوران

لیست‌های محبوب

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش دوم

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش سوم

نوشته شده توسط فاطمه فیروزپور
17 اردیبهشت
0

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و ... هستند که دانستنشان هیجان‌انگیز است. در این مطلب از...

حقیقت جالب

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش دوم

نوشته شده توسط فاطمه فیروزپور
03 اردیبهشت
0

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و ... هستند که دانستنشان هیجان‌انگیز است. در این مطلب از...

پاپ کره ای

پرطرفدارترین آهنگ های پاپ کره ای

نوشته شده توسط فاطمه فیروزپور
26 فروردین
0

آهنگ‌های پاپ کره‌ای جایگاه مهم و پرطرفداری در بین آهنگ‌های پاپ دارد. در این لیست پرطرفدارترین‌ آهنگ‌های پاپ کره‌ای را معرفی کرده‌ایم، لیستی که پلی لیست فوق‌العاده‌ای برای شما پاپ دوستان فراهم می‌کند: ۱. «لا ایلا» از...

۱۰ حقیقت جالب

۱۰ حقیقت جالب که احتمالا نمی‌دانستید! – بخش اول

نوشته شده توسط فاطمه فیروزپور
20 فروردین
0

در دنیای اطراف ما بی‌شمار حقیقت جالب در حال رخ دادن وجود دارد که از آن‌ها خبر نداریم. این حقایق در زمینه‌های حیات‌وحش، انسان، معماری، غذا و ... هستند که دانستنشان هیجان‌انگیز است. در این مطلب از...

ده چیزی که در سال ۲۰۲۲ صد ساله می‌شوند

ده چیزی که در سال ۲۰۲۲ صد ساله می‌شوند – بخش اول

نوشته شده توسط نگار شاهوار
14 فروردین
0

از سال ۱۹۲۲ یک قرن می‌گذرد و در این مدت اختراعات، شرکت‌ها و افراد مهمی به دنیای ما قدم گذاشته اند. در این مطلب لیست‌میکس به معرفی ده چیز که امسال صد ساله می‌شوند می‌پردازیم. این اولین...

مطلب بعدی
قدرت‌مندترین ابرقهرمانان تمام دوران

قدرت‌مندترین ابرقهرمانان تمام دوران

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

موضوعات

  • تاریخی
  • چهره‌ها
  • حیوانات
  • خودرو
  • دانستنی‌ها
  • زندگی
  • سرگرم‌کننده
  • عجیب غریب
  • گردشگری
  • محیط زیست
  • هنر
  • ورزشی

تبلیغات

در وب‌سایت "لیست میکس" می‌توانید به انواع مطالب دانستی که جنبه سرگرمی دارند دسترسی داشته باشید. موضوعات پرداخته شده بسیار متنوع هستند و نوشته‌هایی در مورد هر چیزی از سینما و موسیقی گرفته تا محیط زیست و ادبیات را می‌توانید در آن پیدا کنید.
  • تماس با ما
  • قوانین و شرایط
  • حریم خصوصی

© ۱۳۹۸ - کلیه حقوق متعلق به لیست‌میکس است

بدون نتیجه
نمایش همه نتایج
  • دانستنی‌ها
  • عجیب غریب
  • چهره‌ها
  • تاریخی
  • هنر
  • سرگرم‌کننده
  • خودرو
  • حیوانات
  • زندگی
  • محیط زیست
  • ورزشی
  • گردشگری

© ۱۳۹۸ - کلیه حقوق متعلق به لیست‌میکس است

Welcome Back!

Login to your account below

Forgotten Password?

Retrieve your password

Please enter your username or email address to reset your password.

Log In