فیلم ماتریکس از فیلمهایی که جوایز بیشماری برده است، جلوههای ویژه خارقالعادهای دارد، بازیگران به طرز شگفتانگیزی هنر خود را نمایش میدهند و حقایق فلسفی نمادهای آن ماتریکس را به یک فیلم بیهمتا تبدیل کرده است. در این نوشتار ده واقعیت در مورد فیلم ماتریکس خواهید خواند که جذابیت و هیجان آن را بیشتر میکند:
۱. ریوز زمانی که نقش نئو را دریافت کرد کمی سرد بود
ریوز احتمالاً در نقشی بسیار متفاوت به شهرت رسید، یعنی در نقش تئودور «تد» لوگان در فیلمهای «بیل و تد». اغلب الگوهای صحبت کردن متفاوت و بهطورکلی رفتار او باعث میشود در ذهن خیلیها لانه کند که مطمئناً وقتی سعی میکرد برای مثلاً در «دراکولای برام استوکر» ایفای نقش کند و آن جا هم در ذهن مردم به همان محکمی جای خود را باز کند، این موضوع به ضررش تمام شد.
درحالیکه ریوز قبلاً اغلب در نقشهای اکشن ظاهر میشد، اما بیشتر در خطوط فیلمهایی مثل «نقطه شکست» یا «سرعت» بود و خب همانطور که میدانید هیچ چیز این سطح از رقص مبارزاتی را پوشش نمیدهد.
همچنین، ستاره ریوز با شروع فیلمبرداری در مارس ۱۹۹۸ روبهزوال بود. پس از «سرعت» در سال ۱۹۹۴، ریوز در فیلمهایی مانند «جانی یادگاری»، «احساس مینهسوتا» و بدنام «وکیل مدافع شیطان» حضور داشت.
۲. این فیلم «زمان گلوله» را اختراع نکرد
نام «ماتریکس» که به گوش میرسد جلوههای ویژه «زمان گلوله» نیز در ذهن تداعی میشود که نشان میدهد اتساع زمانی در فیلم ظاهر میشود، زیرا همه چیز برای نئو «آهسته» میشود، زیرا او قوانین ماتریکس را میآموزد.
این مثال با طفره رفتن ماتریکس از گلولهها است زیرا آنها در اطراف او سرعت خود را کاهش میدهند. این فیلم قطعاً اصطلاح «زمان گلوله» را رایج کرد و به تقویت آگاهی مردم از کنسرت کمک کرد، اما جلوه خاصی را اختراع نکرد.
در واقع جان گائتا که تیم جلوههای ویژه فیلم را رهبری میکرد، از میشل گوندری بهعنوان تأثیرگذار برای جلوههای گلوله تایم یاد کرد و در واقع همین اثر را میتوان در «بلید» که برای سال ۱۹۹۸ است ببینید.
بااینحال، پیدایش این اثر پیش از خود سینماست. در سال ۱۸۷۸، اسبهای در حال تاختوتاز که توسط Eadweard Muybridge عکسبرداری شدهاند، نحوه عملکرد زمان گلوله را نشان میدهند. او با قرار دادن یک سری دوربین عکاسی در کنار هم دید بینندگان را طوری تغییر داد که اسب را در حالی ببینند که انگار در حال حرکت است اما یک توهم بیشتر نبود.
۳. بسیاری از لباسهای فیلم از پارچه ارزان قیمت ساخته شدهاند
کیم بارت، طراح صحنه و لباس که با خلق لباسهای براق در فیلم «ماتریکس» شناخته میشود، گفت که اگرچه لباسها گران به نظر میرسند، اما با بودجهای کم ساخته شدهاند.
در مصاحبهای با Glamour در سال ۲۰۱۸، بارت گفت که بدنه چرمی ترینیتی در واقع از یک وینیل کشسان و ارزان قیمت ساخته شده است.
بارت همچنین گفت که متریال مورد استفاده برای ترنچ کت نئو یک پارچه ارزان قیمت و مصنوعی است که شبیه پشم به نظر میرسد.
کیم بارت، طراح لباس، سال گذشته به گاردین گفت: «همه لباسها نسبتاً در برابر دوره مصون هستند و همین موضوع باعث میشود که حتی در حال حاضر قابل ارتباط باشند».
کتهای نمادین نئو و مورفئوس (کیانو ریوز و لارنس فیشبرن) که در اصل با لباسهای سنتی چینی و لباسهای روحانی پوشیده میشد، با تصویری از آینده در ذهن طراحی شده بودند و احساساتی شبیه به ابرقهرمانان در هسته آنها نهفته شده بودند.
۴. جادا پینکت اسمیت گفت که در ابتدا برای نقش ترینیتی تست بازیگری داده بود اما هیچ ارتباطی با ریوز نداشت
جادا پینکت اسمیت در مصاحبهای در سال ۲۰۱۶ برای «نمایش هوارد استرن» گفت که در ابتدا برای بازی در نقش ترینیتی، مورد علاقه نئو در این فیلم، تست بازیگری داد.
اما پینکت اسمیت در این مصاحبه گفت که او و ریوز هیچ شیمی ندارند، حتی اگر بعداً با هم دوست شوند. خانواده واچوفسکی در عوض نقش ترینیتی را به کری آن ماس دادند.
پینکت اسمیت بعداً نقش نیوب را در دو فیلم «ماتریکس» بازی کرد.
نیوب یک شخصیت خیالی در فرنچایز ماتریکس است. او توسط جادا پینکت اسمیت به تصویر کشیده شده است. در سه دنباله فیلم اصلی، The Matrix Reloaded، The Matrix Revolutions و The Matrix Resurrections، نقش مکمل را ایفا میکند و یکی از قهرمانان بازی ویدیویی Enter the Matrix است. نیوب همچنین در MMORPG The Matrix Online ظاهر میشود.
۵. این فیلم برنده چندین جایزه اسکار شده است
«ماتریکس» به دلیل جلوههای خیرهکننده و صحنههای مبارزه با طراحی خوب، با استقبال گرم منتقدان صنعت مواجه شد.
در جوایز اسکار سال ۲۰۰۰، این فیلم برای ویرایش فیلم، صداگذاری، ویرایش جلوههای صوتی و جلوههای بصری اسکار دریافت کرد و در هر رشتهای که در آن سال در نظر گرفته شد، برنده شد.
با برنده شدن چهار اسکار، ماتریکس رقابت را از با اختلاف برنده شد (عمدتاً از قسمت ۱)، از جمله برنده جایزه ویرایشگر زک استنبرگ، ناظر جلوههای بصری جان گاتا و طراح صدا/سرپرست ویرایشگر صدا، دین دیویس. ماتریکس همچنین برنده جایزه بهترین صدا، ویرایش جلوههای صوتی، جلوههای بصری و ویرایش شد.
در مراسم اهدای جوایز، کیانو ریوز نیز حضور داشت.
واکنشهای کوچکی از طرف طرفداران اپیزود ۱ وجود داشت، اما من یک استدلال قوی شنیدهام مبنی بر اینکه ماتریکس برنده جوایز افکتها شده است، زیرا از افکتها به بهترین شکل برای انتقال مفاهیم و داستانها استفاده شده است.
۶. شخصیتهای کد در ابتدای فیلم از کتابهای آشپزی گرفته شدند
بخشی از چیزی که ماتریکس را به یک فیلم عالی تبدیل کرد، توجه آن به جزئیات بود. جلوههای ویژه برای زمان خود انقلابی بودند و تولید آن عناصر کوچک را در برمیگیرد که بر مضامین و فلسفه فیلم تأکید میکنند که توجه به همه آنها تقریباً غیرممکن است.
یکی از جنبههای نمادین مجموعه فیلم، کد سبز کامپیوتری است که آنچه را که در ماتریکس اتفاق میافتد برای هر کسی که آن را میخواند توضیح میدهد. مصاحبه اخیر با یکی از طراحان تولید فیلم نشان داد که این کد در واقع چه میگوید.
گروهی از شخصیتهای سبز رنگ که در سکانس آغازین فیلم روی صفحه ظاهر میشوند، قرار است شبیه کدهای کامپیوتری باشند، اما در واقع مزخرف هستند.
سایمون وایتلی، ناظر جلوههای بصری فیلم، در مصاحبهای با CNET در سال ۲۰۱۷، گفت که کد مرموز در واقع ترکیبی از شخصیتها و اعداد معکوس است که او از کتابهای آشپزی ژاپنی همسرش اسکن کرده است.
۷. «ماتریکس» در استرالیا فیلمبرداری شد تا هزینههای تولید پایین بماند
ساخت ماتریکس چندین سال به طول انجامید و پس از ارائه ایده اولیه به بازیگران و تیمهای مختلف، واچوفسکیها در سال ۱۹۹۷ فیلم را با نور سبز دریافت کردند. در حالی که بازیگران و گروه روی تمام تحقیقات و موضوعات فیلم مطالعه کردند، واچوفسکیها تصمیم گرفتند که برای صرفهجویی در هزینه، آنها ماتریکس را در استرالیا فیلمبرداری کردند.
در تلاش برای پایین نگه داشتن هزینههای تولید، «ماتریکس» با بودجه شصت میلیون دلاری برای هر کرکس در استرالیا فیلمبرداری شد.
بر اساس گزارش نیویورکتایمز، «مدیران برادران وارنر گفتند که اگر بهجای آن در ایالاتمتحده ساخته میشد، نزدیک به نود و پنج میلیون دلار هزینه داشت.»
در مقایسه با مثلاً ایالاتمتحده، استرالیا مکان نسبتاً ارزانی برای فیلمبرداری است. برادران واچوفسکی با فیلمبرداری موفق علمی تخیلی «ماتریکس» در سیدنی توانستند بودجه خود را به مقدار قابلتوجهی کاهش دهند. آنها میگویند که ساخت یک فیلم در ایالاتمتحده سه برابر بیشتر هزینه دارد.
۸. ایده این فیلم در ابتدا بهعنوان یک کتاب کمیک مطرح شد
قبل از تبدیلشدن به یک فیلم اکشن بزرگ، ایده «ماتریکس» بهعنوان فهرستی از ایدههای یک کتاب کمیک شروع شد.
طبق مصاحبهای در سال ۱۹۹۹ در نیویورکتایمز، کارگردانان لانا و لیلی واچوفسکی دو دوست هنرمند را که تجربه کار بر روی کارتونهایی مانند «مرد عنکبوتی» و «سخت جوشان» را داشتند، استخدام کردند تا یک کمیک ۶۰۰ صفحهای از خود فیلمنامه «ماتریکس» بسازند.
فرانچایز ماتریکس از طریق تولید کتابهای کمیک، بازیهای ویدیویی و فیلمهای کوتاه انیمیشن که واچوفسکیها به شدت درگیر آن بودند، گسترش بیشتری یافت.
این فرانچایز همچنین الهامبخش کتابها و نظریههایی است که برخی از ایدههای مذهبی و فلسفی را که در فیلمها به آنها اشاره میشود، گسترش میدهد. چهارمین فیلم با عنوان رستاخیز ماتریکس در ۲۲ دسامبر ۲۰۲۱ اکران شد.
۹. ویل اسمیت گفت که نقش نئو را رد کرده است
ویل اسمیت در ویدئویی در سال ۲۰۱۹ در کانال یوتیوب خود گفت که نقش نئو را رد کرده است که در نهایت به کیانو ریوز رسید.
اسمیت گفت به جای بازی در «ماتریکس»، او در سال ۱۹۹۹ روی فیلم سینمایی «غرب وحشی وحشی» برای نقش عالی در گیشه کار کرد.
او درباره نقش نئو در فیلم ماتریکس گفت: بعضی وقتها وقتی باید «بله» میگفتید، نه میگویید. بااینحال، اسمیت معتقد است، «من آن شانس را خراب میکردم» و اشاره میکرد که با بازی وال کیلمر در نقش مورفئوس، بسیار متفاوت بود.
وقتی از اسمیت پرسیده شد که آیا از این کار پشیمان شده است، دیدگاه مثبتی در مورد عدم نگرانی در مورد آنچه که ممکن است وجود داشته باشد، داشت. او توضیح داد: «من واقعاً پشیمان نیستم … من درباره غرب وحشی وحشی شوخی میکنم اما واقعاً مردی نیستم که پشیمان شود.»
۱۰. برای فیلم کمی آموزش فلسفه لازم بود
اگر بازیگر «ماتریکس» بودید، باید کمی مطالعه میکردید. بهویژه، کتاب «شبیهسازی و شبیهسازی» نوشته فیلسوف فرانسوی ژان بودریار باید توسط اکثر بازیگران و گروه خوانده میشد. این یکی از تأثیرات واچوفسکی بر مضامین و فلسفه فیلم بود.
ماتریکس وحشت دنیای دروغینی را که از چیزی جز ادراک ساختهشده است را منتقل میکند. بر اساس این فرض که واقعیت رویایی است که توسط نیروهای بدخواه کنترل میشود، یکی از آشکارا فلسفیترین فیلمهایی است که تابهحال از هالیوود ساختهشده است.
این مقالات تامل برانگیز توسط همان تیم فیلسوفان جوانی که The Simpsons and Philosophy را خلق کردند، جنبههای مختلف پازل فلسفی اصلی ماتریکس را مورد بحث قرار میدهند: آیا میتوانیم مطمئن باشیم که جهان واقعاً آنجاست و اگر نه در مورد آن چه باید بکنیم؟
فصلهای دیگر به مسائل دین، سبک زندگی، فرهنگ پاپ، Zeitgeist، ماهیت ذهن و ماده و واقعیت داستان میپردازند.